کساد، خاموش، بی موقع، دور، دورتر، از کنار، از روی، بسوی، از محلی بخارج، از یک سو سایر معانی: دور از (محلی)، بر، (در فاصله ی زمانی یا مکانی مشخص)، دور شده، افتاده، جدا، (موتور و برق و غیره) خ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گشتهعطر [علوم و فنّاوری غذا] عطری غیر از عطر طبیعی مادۀ غذایی که معمولا براثر تغییرات نامطلوب و فساد در آن ایجاد میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] خطای خارج از محور
[برق و الکترونیک] دو قطبی نامرکز دو قطبی گردان نصب شده روی بازتابنده سهموی با زاویه ای نسبت به محور گردش،برای ایجاد پویش مخروطی .
گشتهرنگ [علوم و فنّاوری غذا] رنگی غیر از رنگ طبیعی مادۀ غذایی که معمولا براثر تغییرات نامطلوب و فساد در آن ایجاد میشود
[عمران و معماری] برون قطری - غیر قطری
فارغ از کار، مرخص، خارج از خدمت
قطع شده، رها شده [برق و الکترونیک] گوشی برداشته شرایطی که در هنگام برداشتن گوشی تلفن از روی دستگاه ایجاد می شود و در نتیجه تلفن به مرکز تلفن وصل می شود ،حلقه جریان برقرار می شود . مرکز تلفن ...
(انگلیس) فروشگاه نوشابه های الکلی (که جواز پیاله فروشی ندارد)
ناحیه ی ورود ممنوع،خارج از حد،برون کنار،فرامرز
[عمران و معماری] ایستگاه اتوبوس برون مسیر - ایستگاه اتوبوس خارج از مسیر
[صنعت] کنترل کیفیت خارج از خط