خیالی، مریض، مریض، خیالی، علیل، وسواسی سایر معانی: ناخوش، ناتندرست، انگشتال، دچار وسواس سلامتی، بیمار خیالی، پندار بیمار، valetudinary مری، کسیکه نسبت به سلامتی و تندرستی خود وسواسی است ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی