کج و معوج، جناغی، شکسته، منکسر کردن، دارای پیچ و خم کردن سایر معانی: دارای مسیر زیگزاگ، زیگزاگ، خط چند جا شکسته، منشاری [برق و الکترونیک] زیگزاگ [ریاضیات] دارای پیچ و خم، شکسته، منکسر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برآمدگی طولی استخوانی در سطح لُپی فک پایین که از لبۀ قدامی شاخینه (ramus) تا ناحیۀ آسیای سوم امتداد دارد [پزشکی - دندا ...
واژههای مصوب فرهنگستان
چَفتهای که صفحۀ دیوارههای درونی پایههایش بر صفحۀ نمای آن عمود نباشد [معماری و شهرسازی]