[عمران و معماری] موج تکان دهنده مایل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] لغزش مایل در یک گسل، لغزش یا حرکت گسلی که از نظر جهت و نحوه جابجایی حدواسط میان حرکت امتداد لغز یا شیب لغز است.
[زمین شناسی] فرورانش مایل جابجایی نسبی یک صفحه سنگ کره ای در زیر صفحه دیگر، به گونه ای که بردار جابجایی مزبور بر روی نقشه، به صورت خطی مایل به مرز میان این دو صفحه، دیده می شود. ...
کجی، میل، انحراف، تورب، غیر مستقیمی، ناراستی [ریاضیات] کجی، تمایل
[خاک شناسی] عکس هوایی مایل
[ریاضیات] مخروط مایل مستدیر
[زمین شناسی] عضله مایل پشتی - یکی از جفت عضلات در براکیوپودهای دیسکیناسین
[ریاضیات] خط های مایل مستقیم
زاویهای، گوشه دار، گوشهای، لاغر سایر معانی: زاویه دار، قناس، استخوانی، ناموزون و ناجور [عمران و معماری] زاویه ای - گوشه دار - گوشه ای [برق و الکترونیک] زاویه ای [ریاضیات] زاویه ای، مربوط به ...
مورب، اریب وار، منحنی، کج، چپ چپ، با گوشهء چشم سایر معانی: یک وری، ناسازوار، کج و کوله
(oblique) گونیا، سطح اریب اریب کردن، اریب وار بریدن یا تراشیدن، رنده کردن [عمران و معماری] شیبدار
ناراست، پر پیچ و خم، دور و دراز، پیچاپیچ، دارای شیله پیله، گمراه کننده، کج راهه، کژ، غیرمستقیم