بطور برجسته یا قابل ملاحظه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بطورخیلی خوب، بسیارخوب، بطورعالی یاپسندیده
منحصرا سایر معانی: به ویژه، بخصوص، مخصوصا، بالاخص، جز به جز، قلم به قلم، به طور مبسوط، مشروحا، به طور فوق العاده، یک کاره، یکجور مخصوص، بطرز مخصوص، جزبجز [فوتبال] مخصوصا [ریاضیات] به ویژه ...
اساسا، بطور کلی، بیشتر