یاوه، مزخرف، مهمل، حرف پوچ، خارج از منطق، یاوگی سایر معانی: چرند، پرت و پلا، کتره، دری وری، جفنگ، چرت و پرت، ترهه (ترهات)، شر و ور، (رفتار) بی ادبانه، گستاخانه، احمقانه، نامعقول، زشت، (واژه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] همبستگی نامعقول، همبستگی بی معنی [آمار] همبستگی بی معنی
[آمار] وابستگی بی معنی
ناچرند،حرف جدی (که چرت و پرت نیست)،بی شوخی
(قدیمی - ندا حاکی از رد اظهارات دیگران) چرندیات و لاطائلات !، چه چرندیاتی !
سس سیب، بی معنی، دری وری
فضول، حرف مفت زن، وراج سایر معانی: (عامیانه)، دهان لقی کردن، حرف مفت زدن
پرتگاه، سرازیری کنار رودخانه وغیره، چاخان، قمپز، فریب، توپ، سراشیب، توپ زدن، حریف را از میدان در کردن سایر معانی: لاف، بلوف، هارت و پورت، گشادبازی، وعده ی دروغین دادن، گول زدن، تهدید دروغین ...
آنچه که صرفا برای خوشایند تماشاگران و کف زدن آنها ارائه شود ولی ارزش واقعی نداشته باشد، نوشته یا نطق (و غیره) عوام پسند ولی کم ارزش، لاطائل، سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
مضحک بودن، خنده داری، غرابت، شگفتی
(سخن مبهم و گول زننده) دو پهلوگویی، دو گونه گویی، مغلطه، دو پهلو حرف زدن، مغلطه کردن، چاپلوسی و زبان بازی، جمله دو پهلو
رجوع شود به: folderol