نژاد پرستی سایر معانی: (باور به این که ملیت یا نژاد یا فرهنگ یا قوم مشخصی از ملیت و غیره ی دیگران بهتر است) رامه پرستی، قوم پرستی، (نوعی) نژادپرستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] قلب واقعیت غیر عمدی
[حقوق] انکار گناه یا جرم، ادعای بی گناهی
بی گناهانه، ازروی بی گناهی، ازروی بی تقصیری، ازروی سادگی
فامتن تکمیان [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] فامتنی با یک میانپار |||متـ . تکمیان monocentric ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تا گناه کسی اثبات نشده است بی گناه است
فنمحور [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] ویژگی دیدگاهی مبتنی بر فنّاوری و علم یا اعتماد صرف به علم در رفع مشکلات محیط_زیست
ادم دهاتی، متعلق به ارکاد سایر معانی: وابسته به آرکادی، اهل استان آرکادی در یونان، روستایی و ساده، شبانی، بی آلایش، متعلق به ارکاد ناحیه ای در یونان، ادمیکه ساده و بی تجمل زندگی میکند ...
جوان، پسر مانند سایر معانی: پسر ماب، نوجوان مانند، پسرانه
زیان اور، اسیب رسان سایر معانی: زیان اور، اسیب رسان
نمونه و سرمشق، شایان تقلید سایر معانی: (به ویژه رفتار و صفات فردی) نمونه، سرمشق، هشدار دهنده، عبرت انگیز، پند آموز، مسطوره ای، (به عنوان) نمونه از چیزی، نمونه ای، برای مثال، نمایشگر، ستوده ...
قابل بهره برداری، قابل استخراج، قابل استفاده