exemplary
معنی
نمونه و سرمشق، شایان تقلید
سایر معانی: (به ویژه رفتار و صفات فردی) نمونه، سرمشق، هشدار دهنده، عبرت انگیز، پند آموز، مسطوره ای، (به عنوان) نمونه از چیزی، نمونه ای، برای مثال، نمایشگر، ستوده
سایر معانی: (به ویژه رفتار و صفات فردی) نمونه، سرمشق، هشدار دهنده، عبرت انگیز، پند آموز، مسطوره ای، (به عنوان) نمونه از چیزی، نمونه ای، برای مثال، نمایشگر، ستوده
دیکشنری
نمونه ای
صفت
exemplaryنمونه و سرمشق
exemplaryشایان تقلید
ترجمه آنلاین
نمونه
مترادف
admirable ، batting a thousand ، blameless ، bueno ، characteristic ، classic ، classical ، commendable ، correct ، estimable ، excellent ، good ، guiltless ، honorable ، illustrative ، inculpable ، innocent ، irreprehensible ، laudable ، meritorious ، model ، neato ، not bad ، not too shabby ، paradigmatic ، praiseworthy ، prototypical ، punctilious ، pure ، quintessential ، representative ، righteous ، sterling ، typical ، virtuous ، worthy