انباره نوار مغناطیسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمینگان مغناطیسی [ژئوفیزیک] پهنه گستردهای که ویژگیهای بیهنجاری مغناطیسی با ویژگیهای بیهنجاری مغناطیسی ناحیههای پیرامون یا مجاور آن تفاوت دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تلۀ مغناطیسی [فیزیک] 1- آرایشی از میدان مغناطیس یرای نگهداری پلاسما یا ذرات خنثایی که دارای گشتاور مغناطیسیاند|||2- وسیلهای ب ذ ...
[برق و الکترونیک] یکای مغناطیسی یکای مورد استفاده در اندازه گیر یکمیتهای مغناطیسی . یکا های مغناطیسی SI عبارت اند از : آمپر - دور، آمپر بر متر، تسلا و ویر .
[زمین شناسی] اختلاف مغناطیسی، وردش مغناطیسی [ریاضیات] ناپایداری مغناطیسی
آزمایش ذراتمغناطیسی [حملونقل ریلی] روش آزمایشی غیرمخرب برای تشخیص ترک یا ناپیوستگی در قطعات ماشینکاریشده و ریختهگریشده ...
اهن مغناطیسی، کلوخه طبیعی اهن سایر معانی: ماگنتیت (اکسید آهن به فرمول fe3o4 که نوعی سنگ آهن سیاه است و اگر خاصیت مغناطیسی داشته باشد به آن می گویند: lodestone)، کلوخه طبیعی اهن بفرمول fe3o4 ...
[برق و الکترونیک] جریان مغناطیس کننده
[برق و الکترونیک] میدان مغناطیس کننده
نیروی مغناطیسی کننده [برق و الکترونیک] نیروی مغناطیس کننده
مغناطیس، ماگنتو، دارای مغناطیس سایر معانی: آهن ربای دائمی، (اتومبیل) دینام، دینامو، پیشوند:، خاصیت آهن ربایی، نیروی مغناطیسی [magnetometer]، پیشوند دارای مغناطیس
اثر مغناگرمایی [فیزیک] گرم و سرد شدن برگشتپذیر مادهای فرّومغناطیسی که ناشی از تغییر مغناطش آن ماده است |||متـ . اثر گرمامغناطیسی thermomagnetic effect ...