بازرسی با مایع نافذ [خوردگی] نوعی آزمون غیرمخرب برای آشکارسازی ناپیوستگیهای سطح در آن که با بهکارگیری مایع نفوذکننده و برداشتن مازاد آن، حفرهها و ترکها با استفاده از ...
واژههای مصوب فرهنگستان
عروسک پیشبندی [هنرهای نمایشی] عروسکی که بدن و دست و پایش به هم متصل است و مانند پیشبند از گردن عروسکگردان آویزان میشود ...
[برق و الکترونیک] شبکه ی تطبیق بار شبکه ای برای تطبیق بار در گرمکنهای القایی و دی الکتریک .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شبکه منطقی [ریاضیات] شبکه ی منطقی
[برق و الکترونیک] مغناطیس سازی طولی مغناطیسی کردن محیط ثبت مغناطیسی در جهت موازی یا خط حرکت .
عینک، عینک دسته بلند، عینک پنسی، عینک مخصوص روی بینی سایر معانی: عینک دستی (که با دست جلو چشم نگه می دارند)، دوربین (عینک دستی) دسته دار اپرا، ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاه ...
[معدن] جداکننده مغناطیسی با شدت کم (جدایش)
پنجره بالای در سایر معانی: هر شکل یا چیز هلال مانند، (معماری) روزنه ی هلال شکل در سقف (برای ورود نور)، پنجره ی بالای در (معمولا به شکل نیم دایره)، (ارتش) سنگر دو جناحه، ماه کوچک، ماهواره، ست ...
[معدن] معیارهای ماگمایی (عمومی اکتشاف)
آهنربا [فیزیک] قطعهای از مادۀ فرومغناطیس یا فریمغناطیس که در آن حوزههای مغناطیسی به گونهای ردیف شدهاند که در خارج از آن قطعه، میدان مغناطیسی خالص به وجود ...
اهن ربا، مغناطیس سایر معانی: (شخص یا چیز) پرجاذبه، گیرا، کشنده، ربایا، گرایش گیر، کشش دار، جاذب، آهن ربا، جذب کردن [شیمی] آهن ربا، مغناطیس [برق و الکترونیک] آهنربا جسمی که در اطراف خود میدان ...
[برق و الکترونیک] سیم پیچ مغناطیس