معامله، داد و ستد، خرید ارزان، قرارداد معامله، سودا، قرارداد معامله بستن، چانه زدن، خریدن، خریداری کردن سایر معانی: موافقت، قرارداد، با تخفیف، قیمت خوب، بز، طی کردن (قیمت را)، مذاکره کردن، ب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وساطت، سفارت، میانجی گری سایر معانی: پادرمیانی، آشتی گری [حقوق] وساطت، میانجیگری، شفاعت، حل اختلاف دو دولت با وساطت دولت ثالث
پیمان، موافقت، عهد، قرارداد، معاهده، عقد، عهد نامه، پیمان نامه سایر معانی: مقاوله نامه، سامه، (میان کشورها) قرارداد، (مهجور) مذاکره، توافق، قول و قرار [حقوق] عهدنامه، معاهده، پیمان، میثاق ...