قابل ناوبَری [حملونقل دریایی] ویژگی آبراهی با پهنا و عمق مناسب برای عبور شناور|||متـ . ناوشپذیر
واژههای مصوب فرهنگستان
غیر قابل کشتی رانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراز، صریح، دایر، باز، اشکار، بی ابر، مفتوح، ازاد، روباز، در معرض، رک گو، بی الایش، فاش، علنی، سرگشاده، گشوده، واریز نشده، بی پناه، باز شدن، اشکار کردن، بسط دادن، اشکار ساختن، افتتاح کردن، گ ...
ویژگی آبراهی با پهنا و عمق مناسب برای عبور شناور|||متـ . ناوشپذیر [حملونقل دریایی]