مهمات [علوم نظامی] مجموعۀ کاملی از وسایل انفجاری که با مواد منفجره یا پیشران یا آتشزا یا خرج انفجاری یا مواد هستهای یا زیستی یا شیمیایی برای انهدام هدف مسلح میشوند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تسلیحات، زینگان، جنگ افزارها و مهمات، اسلحه و مهمات، تخشایی، مهمات، تدارکات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهمات تهدیدنگر [علوم نظامی] مهماتی که برای خنثیسازی تهدیدهای معینی در نظر گرفته میشود
سلاح، جنگ افزار، تسلیحات سایر معانی: (اغلب جمع) تسلیحات، جنگ افزارگان، ارتش و تجهیزات نظامی کشور، جنگ آمادی، آماده ی رزم شدن، مسلح شدن، استحکام، وسیله ی حفظ و پدافند، سپاه، گروه بزرگ رزمی ...
سامان، ساز، اغوش سایر معانی: اسلحه، خدمت نظامی، نشانهای خانوادگی یادولتی، فنگ
دفاع، حمایت، مدافعه، پدافند، محافظت، استحکامات سایر معانی: پناه، مدافع، حامی، دفاع کردن [فوتبال] دفاع کردن
مهمات، ساز و برگ، توپخانه، توپ سایر معانی: مهمات (سلاح به علاوه ی خرج آن و وسایط نقلیه و تجهیزات مربوطه)
مهماتی که برای خنثیسازی تهدیدهای معینی در نظر گرفته میشود [علوم نظامی]
سلاحی مجهز به جستوجوگر که با شناسایی انرژی الکترومغناطیسی بازتابی از هدف یا نقطۀ مرجع و پردازش آن فرمانهای هدایت را برای سامانۀ واپایش ارسال میکند و بهاینترتیب، ...