پشم گوسفند وجانوران دیگر، پارچه خوابدار، لخت کردن، پشم چیدن از، چاپیدن، گوش بریدن، سروکیسه کرد ن سایر معانی: پشم (گوسفند و حیوانات مشابه)، کرک، دزدیدن، کلاه کسی را برداشتن، مال کسی را خوردن، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیان، جریمه، جریمه دادن، هدر کردن سایر معانی: تاوان، جزا، ازدست دادن، به گرو دادن، ستانه دادن، محروم شدن از، (در برخی بازی ها: چیز یا امتیازی که در مقابل اشتباه یا باخت از بازیکن گرفته می شو ...
فقدان، زیان، ضرر، جریمه، از دست دادگی سایر معانی: از دست دهی، تاوان دادن، ستانه دهی، گرو گذاری [حقوق] جریمه، زیان، ضبط، فقدان