نیروی انگیزگر، قدرت محرکه، نیروی جنباننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منشاء، عامل محرک کل سایر معانی: (مکانیک) نیروی محرک، نیروی جنباور، محرک اصلی، نیروزا (مانند توربین)، خدا با حرف بزرگ [زمین شناسی] راه انداز، موتور راه انداز اصلی [معدن] کشاننده (ترابری) [نفت ...
اختلاف پتانسیل الکتریکی موجود میان قطبهای مولد انرژی الکتریکی [فیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
پتانسیل نسبی یک واکنش برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی در وضعیت جریان صفر [خوردگی]
پتانسیل نسبی یک واکنش برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی در وضعیت جریان صفر [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ]