جنبندگی، قدرت حرکت [صنایع غذایی] جنبندگی . قدرت حرکت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حرکت، جنبش، پیشنهاد، تکان، سیر، ژست، جنب وجوش، پیشنهاد کردن، اشاره کردن سایر معانی: جنب، میل، خواست، (در گردهمایی ها و غیره) پیشنهاد، طرح، (حقوق) درخواست از دادگاه (برای صدور حکم و غیره)، اش ...