(امریکا - عامیانه) سازنده و فروشنده ی ویسکی قاچاق، قاچاقچی شبانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یاوه، چرند، سخن بی معنی، نوشابه کف الود سایر معانی: (حرف یا نوشته ی) بی معنی، ژاژ
نوشابه، مشروب، مشروب الکلی، مشروب خوردن یاخوراندن، با روغن پوشاندن، مایع زدن، مشروب زدن به، چرب کردن سایر معانی: شهد، عصاره، افشره، نوشابه ی الکلی (به ویژه اگر از راه تقطیر درست شده باشد نه ...
ویسکی، وسکی سایر معانی: (مشروب الکلی قوی) ویسکی، مشروب دارای ویسکی، whisky وسکی، مثل وسکی، وسکی خوردن