یادمان [گردشگری و جهانگردی] بناهایی که در زمانهای گذشته ساخته شدهاند و بهمرورزمان ارزش تاریخی پیدا کردهاند
واژههای مصوب فرهنگستان
(امریکا - بنای تاریخی یا محل طبیعی که از سوی دولت فدرال برای استفاده ی عموم نگهداری می شود) یادگارهای ملی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نجومی، وابسته به علم هیئت، بی شمار سایر معانی: بسیار عظیم، بسیار زیاد، معتنابه (astronomic هم می گویند)، وابسته به ستاره شناسی، عظیم [ریاضیات] نجومی، هیئتی
همایون، عالی نسب سایر معانی: شکوه مند، مجلل، عالی، پرعظمت، بزرگ جاه، (از نظر سن یا مقام و غیره) قابل احترام، محترم، معزز، ارجمند، ماه هشتم تقویم مسیحی، ماه اوت، آگوست (مخفف آن: a و ag و aug) ...
جشن گرفتن، نگاه داشتن، بیادگار نگاه داشتن سایر معانی: (با جشن گرفتن و غیره) خاطره ی کسی یا چیزی را گرامی داشتن، بزرگداشت بر پا کردن، یاد کسی (یا چیزی را) زنده نگاه داشتن، به یاد آوردن، یادبو ...
وابسته به غول های یک چشم (رجوع شود به: cyclops)، غولآسا، سترک، سهمگین، بزرگ
ستبر، پیلی، پیل مانند، پیلسان، کلان، بد هیکل سایر معانی: وابسته به فیل، فیلی، پیل پیکر، غول پیکر، عظیم الجثه
سنگ قبر، سنگ زاویه، سنگ مزار، سنگ روی گور، سنگ بنیاد سایر معانی: سنگ قبر (که معمولا به طور عمود در سرگاه قبر کار گذاشته می شود)، سنگ روی گور که راست وامیدارند، سنگ پی، سنگ روی گور که راست وا ...
وسیع، بسیار خوب، پهناور، عظیم، عالی، ممتاز، گزاف، عظیم الجثه، کلان، بی اندازه، بیکران سایر معانی: بسیار بزرگ، سترگ، نهمار، سهمگین، گت، تنومند، (در اصل) بی حد و حصر، بی نهایت، بی پایان [ریاضی ...
گیرا، موثر، برانگیزنده، برانگیزنده احساسات سایر معانی: (آنچه که فکر یا احساسات را سخت تحت تاءثیر قرار دهد) برداشت گذار، اندیش گذار، شگفت انگیز، تحسین انگیز، ستایش انگیز، شکوهمند [زمین شناسی] ...
چاق، جسیم، جامد، وزین سایر معانی: (نادر) رجوع شود به: massive، متراکم، غلیظ
مقبره، ارامگاه بزرگ سایر معانی: آرامگاه ماسولوس پادشاه کاریا در یونان (که یکی از هفت عجایب دنیا محسوب می شد)، آرامگاه مجلل، مرقد، گوراب