بد رفتاری، سوء رفتار سایر معانی: misbehaviour بدرفتاری، جفا [حقوق] رفتار خلاف قانون، سوء رفتار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اذیت، شیطنت، موذی گری، شرارت، بدسگالی سایر معانی: آسیب (به ویژه توسط شخص)، صدمه، آزار، مایه ی صدمن شیر، سبب دردسر، مایه ی شر، آدم شرور، شر به پا کن، فتنه انگیز، شهرآشوب، (آدم یا بچه) شیطون، ...
فتنه جویی سایر معانی: شیطنت، اذیت
خود سری سایر معانی: شیطنت بدذاتی، شرارت، نافرمانی، فضولی