قابل اصلاح و تعدیل سایر معانی: قابل اصلاح وتعدیل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مناسب، قابل جرح و تعدیل، قابل توافق، وفقپذیر، سازوار سایر معانی: سازگار، انعطاف پذیر، سازش پذیر، اقتباس پذیر، انطباق پذیر، قابل تغییر [برق و الکترونیک] تطبیق پذیر مدار یا سیستمی که می تواند ...
تنظیم پذیر، تعدیل پذیر سایر معانی: تعدیل پذیر، تنظیم پذیر [سینما] قابل تنظیم [برق و الکترونیک] قابل تنظیم [مهندسی گاز] قابلیت تنظیم، قابل تطبیق [نساجی] قابل تنظیم - قابل تطبیق [ریاضیات] قابل ...
دگرش پذیر سایر معانی: قابل تغییر
تغییر ناپذیر سایر معانی: دگرگون نشدنی، دگرش ناپذیر، دگرسان نشدنی، پابرجا [ریاضیات] تغییر ناپذیر
تغییر ناپذیر، ثابت، نامتغیر، یک نواخت سایر معانی: دگرش ناپذیر، نادگرسان، دامند [ریاضیات] نامتغیر، تغییر ناپذیر، پایا، ثابت، استوار، بی تغییر، پابرجا
اونیفورم، یک شکل، متحد الشکل، یک ریخت، یکسان، یک دست، یک نواخت، یک نواخت کردن سایر معانی: ثابت، بی تغییر، یکجور، همجور، مشابه، مثل هم، متشابه، هم شکل، تکدیس، همدیس، همگونه، لباس متحدالشکل (م ...