[آمار] اصل اطلاعات گم شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] آشکار ساز پالس گم شده مدار آشکار سازی که عدم حضور یک پالس را با مقایسه انژی پالسهای ورودی با انرژی از پیش فرض شده پالسهای عادی یا با مقایسه انرژِ موجود در هر پالس با یک ولت ...
[نساجی] جاافتادگی کوک - در رفتگی حلقه ( در کشباف )
انکار، رد، تکذیب، عدم پذیرش، حاشا سایر معانی: ناخستویی، واسرنگیدن، ارندان، پرده پوشی، ناپذیرایی، عاق سازی، دست رد (بر سینه ی کسی) زدن، پس زدن، روگردانی، رجوع شود به: self-denial [ریاضیات] ضد ...
دلتنگ، بیمار وطن، در فراق میهن سایر معانی: غربت زده، خانخواه
هوشیار، مراقب، مراعات کننده سایر معانی: (معمولا با: of) رعایت کننده، پیروی کننده از، پای بند، پایشگر، تیز بین، زود فهم، نکته بین
طفره رو، مکتب گریز، شاگرد یا ادم طفره رو، از اموزشگاه گریز زدن سایر معانی: از مدرسه فرار کردن، مدرسه گریزی کردن، از مسئولیت شانه خالی کردن، (مهجور) آدم تنبل، کاهل، تنه لش، فراری از مدرسه، (ط ...
فرایند احتراق بخش نسوختۀ مخلوط سوخت و هوا در نتیجۀ فشار زیاد یا وجود شعله یا سطح داغ در لولۀ اگزوز یا چندراهۀ هوا که باعث کاهش بازده موتور میشود [قطعات و اجزای خودرو] ...
واژههای مصوب فرهنگستان