تحریف، اعوجاج سایر معانی: کژدیسی، کج و کولگی، کژریختی، از ریخت افتادگی، واپیچش، قلب، کجواجی، هرچیز تحریف شده، کژدیسه، مقلوب، معوج، (روان کاوی) خواب پالایی، کژاندیشی [حسابداری] تحریف [سینما] ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوء تفاهم، عدم درک سایر معانی: سوء تفاهم، عدم درک
سوء تفاهم، پیش بینی غلط، محاسبه اشتباه سایر معانی: محاسبه اشتباه، پیش بینی غلط [ریاضیات] محاسبه ی غلط
غلط، اشتباه، سهو، خطا، خبط، بد شانسی، خبط کردن، درست نفهمیدن، اشتباه کردن، سهو کردن، خطا کردن سایر معانی: لغزش، اشکوخ، رمژک، لغزش کردن، سوتفاهم، عوضی گرفتن، (چیزی را) با چیز دیگر اشتباه گرفت ...
قلبی، ناسرگی، بدلی، نادرستی، حرامزادگی