دزدیدن، اختلاس کردن، دستبرد زدن به، حیف و میل کردن، بالا کشیدن سایر معانی: به جیب زدن، (پول) بلند کردن [حقوق] اختلاس کردن، حیف و میل کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بد خواندن، بد تعبیر کردن، غلط خواندن سایر معانی: اشتباه خواندن، بد قرائت کردن، بد ترجمه کردن