معنی

دزدیدن، اختلاس کردن، دستبرد زدن به، حیف و میل کردن، بالا کشیدن
سایر معانی: به جیب زدن، (پول) بلند کردن
[حقوق] اختلاس کردن، حیف و میل کردن

دیکشنری

خرابکاری
فعل
embezzleدستبرد زدن به
embezzleحیف و میل کردن
misappropriate, defalcate, embezzleاختلاس کردن
steal, rob, abduct, embezzle, despoil, filchدزدیدن
raise, embezzleبالا کشیدن

ترجمه آنلاین

اختلاس کردن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.