کاریکاتور، ادمک، کاریکاتور ساختن سایر معانی: کاریکاتور (تقلید غلو آمیز شکل یا سبک نگارش و غیره)، کاریکاتور درست کردن، کاریکاتور کشیدن، هنر کاریکاتور سازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلید، مسابقه، هم چشمی، پژهان سایر معانی: رقابت، برتری جویی، هماوردی، پیشی خواهی، (مهجور) جاه طلبی (از راه تقلید و رقابت) [کامپیوتر] نمونه سازینماسازی . - تقلید - سخت افزار یا نرم افزاری که ...