راه، عنوان، سیاق، نوع، سبک، رسم، رویه، روش، شیوه، طرز، اسلوب، طریقه، طریق، روند، متد، طور، مسلک، نحو، منوال سایر معانی: شگرد، آرنگ، لم، روال، هنجار، گواش، ترتیب، نظم، حساب و کتاب، وابسته به ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] روش متوسطها
[آمار] روش پس بینی
[آب و خاک] روش نمودار طرح
[ریاضیات] روش قرص ها
روش شک [فلسفه] ← شکاکیت دکارتی
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] روش الکترونیکی اندازه گیری فاصله
[آمار] روش اجزا
[زمین شناسی] روش زوایای مستقل
[آمار] روش ضریبهای لاگرانژ
[آمار] روش کمترین توانها
[ریاضیات] روش حداقل مجذورات، روش کمترین مربعات