[معدن] منابع معدنی اندازه گیری شده (ارزیابی ذخیره)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] کانسنگ قطعی ذخیره توسعه یافته Developed reserves
مناسب، محدود، ارام، متعادل، ملایم، میانه رو، معتدل، ملایم کردن، معتدل کردن، تعدیل کردن، اداره کردن سایر معانی: میانگیر، میان بود، نه سرد نه گرم (mild)، متوسط، میانه، میانگین، (مرغوبیت یا میز ...
مسجع، دارای وزن یا اهنگ، پرنواخت [سینما] آهنگین - تدوین ریتمیک - آهنگین - تدوین ریتمیک [سینما] آهنگین - آهنگین
سست، کودن، کند، تنبل، اهسته، تدریجی، اهسته کردن یا شدن سایر معانی: کند ذهن، کند هوش، دیر فهم، دیر آموز، پردرنگ، پر تعویق، آهسته، کندرو، یواش، کم سرعت، بطی (در برابر: تند fast)، کم اشتیاق، کم ...
با وقار، مجلل، با شکوه سایر معانی: شکوهمند، پرشکوه، شاهانه، آهسته و موقر، باتانی، وقار آمیز
ژرف، غیرقابل عمق سنجی سایر معانی: ژرف، غیرقابل عمق سنجی