بنای یادبود شهید، مرقد شهید، شهادت، بشهادت دینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(جانورشناسی) دله ی بوم (دله ی اروپایی به رنگ قهوه ای پررنگ: martes martes)
دردیوان حرب محاکمه کردن
[آب و خاک] طبقه بندی دومارتن
(ارتش) محاکمه ی صحرایی، محاکمه صحرایی
[علوم دامی] فری مارتینیسم ؛ حالت فری مارتین داشتن .
رجوع شود به: tragic flaw
روانشناسى : گناه هراسى
اولین شهید (در راه چیز بخصوص)، نخستین شهید، سر سلسله شهدا
(انگلیس) دوران هوای نسبتا گرم در اواخر پاییز
فعال، زیرک، زرنگ، چالاک، با هوش، شیک، ناتو، جلوه گر، تیر کشیدن، سوزش کردن سایر معانی: (درد) تیرکشیدن، درد کردن، درد کشیدن (یا تحمل کردن)، درد آوردن، سوزش داشتن، (از پشیمانی یا آزردگی و غیره) ...
(امریکا - عامیانه) آدم خرمردرند، آدم پر مدعا، خالی بند