همباف ملوانی [حملونقل دریایی] همبافی در طنابهای الیافی نُهرشتهای
واژههای مصوب فرهنگستان
[نفت] میدان زیردریایی هیدروکربور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشتی های بازرگانی
ناوگان بازرگانی سایر معانی: ناوگان بازرگانی
[زمین شناسی] سطح فرسایش دریایی - پلاتفرم بزرگ فرضی نماینده سطحی صاف با عرض نامحدود، ایجادشده زیر سطح دریا توسط حفاری های حاصل فرآیندهای دریایی که برای مدت زمانی بسیار طولانی عمل می نمایند، ف ...
زیر دریایی، تحت البحری، تحت البحری، زیر دریا حرکت کردن، با زیر دریایی حمله کردن سایر معانی: زیر آبزی، زیست کننده در زیر آب یا دریا، برای حمل یا کاربرد در زیر آب یا زیر دریا، زیر آبی، جانور ی ...
[نفت] بازرسی زر دریایی
[زمین شناسی] علفزار یا چمنزار زیردریایی - چمنزاری که از گیاهان دریایی مانند turtle grass تشکیل شده است.
[زمین شناسی] آتشفشان های زیردریایی - این فعالیت های آتشفشانی اغلب با گسترش کف اقیانوس در امتداد ریفت های میان اقیانوسی مرتبط اند و با ماگمای بازالتی، کم سیلیس، سیال بعلاوه پیلولاوا و جریان ه ...
[نساجی] اولتامارین - ماده طبیعی لاجورد
ابزیدان، ابزیگاه، نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی سایر معانی: (ظرف بزرگ یا جام یا تانک که در آن ماهی رنگین نگه می دارند) آکواریوم، ماهیخانه، آبزیدان، تانک، شیشه بزرگی که دران ماهی و جانوران د ...
فلات قاره سایر معانی: (زمین شناسی) دشتاب، فلات قاره (نواحی ساحلی به ژرفای حدود 200 متر که منابع آن معمولا متعلق به کشور مجاور آن است) [عمران و معماری] فلات قاره - کفه دریایی [زمین شناسی] فلا ...