پرده، حجاب، خمار، نقاب، چادر، حجاب زدن، پوشاندن سایر معانی: رخپوشی، پوشش، لفافه، روبنده زدن، حجاب را رعایت کردن، رخپوشی کردن، روی خود را گرفتن، مستور کردن، نهان کردن، روپوشه، سراگوش، واشام، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی