معنی
سایر معانی: رخپوشی، پوشش، لفافه، روبنده زدن، حجاب را رعایت کردن، رخپوشی کردن، روی خود را گرفتن، مستور کردن، نهان کردن، روپوشه، سراگوش، واشام، (راهبه ها) سرپوش، روسری، (عروس) تور روی صورت، مخفف: humeral veil، (زیست شناسی) رجوع شود به: velum، (محلی) رجوع شود به: caul، پرده زدن، مستوریا پنهان کردن
[زمین شناسی] محدوده - در دیرین شناسی، یک فیلم شبکه یا تار مانند در رادیولارین که به طرق مختلفی تولید می شود. - مثلاً: پرده بال (patagium) - در بلور شناسی، یک تجمع حباب های بسیار ریز که یک ظاهر مایل به سفید یا ابر مانند در کوارتز ایجاد می کند.