ارباب منشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نام کتابی که در قرن چهاردهم میلادی به لاتین نوشته شده و مجموعه ای است از داستان های اروپایی (بعدها برخی از این داستان ها در آثار چاسر و شکسپیر راه یافتند)
دژ، قلعه، قصر، رخ سایر معانی: ارگ، کلات، کاخ، کوشک، (شطرنج) رخ (rook هم می گویند که از ریشه ی فارسی است)، قلعه رفتن، دژدار یا قصر دار کردن، در دژ یا قصر جادادن، در شطرنج ر
دژ، ارک، سنگر، قلعه نظامی سایر معانی: (پدافند شهرها در سابق) قلعه ای که بربلندی باشد، کوت، کلات، ارگ، هر چیز که ورود به آن مشکل باشد، پناهگاه، مامن، ساخلو، برج و بارو، استحکامات، پایگاه ...
انبار غله، کوشک، خانه ابرومند رعیتی سایر معانی: (در اصل) انبار غله، مزرعه، زمین کشاورزی به علاوه ی انبار و خانه و سایر بناهای مربوطه، خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
زمین، بر، خاک، خشکی، سرزمین، دیار، بزمین نشستن، به خشکی امدن، فرود امدن، پیاده شدن، رسیدن سایر معانی: خشکی (در برابر: دریا یا آب)، بوم، ارض، مزرعه، زمین کشاورزی، کشتزار(ها)، دهات، روستا(ها) ...
کوشک، کاخ سایر معانی: قصر
سکنی، مقر، عمارت، مقام، محل اقامت، اقامت گاه، سکونت سایر معانی: اقامت، باشایی، خانه، منزل، مسکن، ماوا، محل سکونت، بودگاه، کاخ، خانه ی بزرگ [حقوق] اقامت، اقامتگاه، محل سکونت [پلیمر] ماندگاری ...
ویلا، خانه ییلاقی سایر معانی: خانه ی ییلاقی