[عمران و معماری] محوطه گردش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقۀ جولان [حملونقل هوایی] [حملونقل دریایی] محدودهای که شناور در آن جولان میدهد||| [حملونقل هوایی، علوم نظامی]بخشی از فرودگاه ویژۀ نشست و برخاست و خزش هواگرد ک ...
واژههای مصوب فرهنگستان
منطقۀ جولان [علوم نظامی] [حملونقل دریایی] محدودهای که شناور در آن جولان میدهد||| [حملونقل هوایی، علوم نظامی]بخشی از فرودگاه ویژۀ نشست و برخاست و خزش هواگرد که شامل پی ...
رزم ارایی، جنگ فن، تاکتیک یا رزم ارایی، تدابیر جنگی، جنگ دانی سایر معانی: تدبیر، روش، ترفند، (با فعل مفرد)، رزم آرایی، لشکر آرایی (در برابر: جنگ آمایی strategy)، فن استقرار یگان های رزمی و ح ...
[حملونقل دریایی] سرعتی که شناور با آن جولان میدهد|||[حملونقل هوایی] سرعتی که در آن با وجود باز شدن تمام سطوح فرمان هیچگونه آسیبی به بدنۀ هواگَرد وارد نشود [حملو ...
[حملونقل دریایی] محدودهای که شناور در آن جولان میدهد||| [حملونقل هوایی، علوم نظامی]بخشی از فرودگاه ویژۀ نشست و برخاست و خزش هواگرد که شامل پیشگاهها نمیشود ...