ناخشنود، ناراضی، ناخرسند، ناخوشنود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نارضایتی، ناخشنودی، ناخرسندی، عدمرضایت سایر معانی: نارضایی، ناخوش دلی، مایه ی نارضایی
نیمسوز، اتش پاره، ادم فتنه انگیز سایر معانی: چوب آتش گرفته، ترکه ی مشتعل (که با آن آتش می افروزند)، اخگر، نیمسوز، اتش پاره، مج، ادم فتنه انگیز
[عمران و معماری] کفشک
طرفدار اصول شورش و یاغی گری
تک رو، ادم بی سرپرست، حیوان بیصاحب سایر معانی: (گاو و گوسفند و غیره) بدون داغ مالکیت، گوساله ی گمشده، دام بی صاحب، مستقل [آمار] آزادگرد