firebrand
معنی
نیمسوز، اتش پاره، ادم فتنه انگیز
سایر معانی: چوب آتش گرفته، ترکه ی مشتعل (که با آن آتش می افروزند)، اخگر، نیمسوز، اتش پاره، مج، ادم فتنه انگیز
سایر معانی: چوب آتش گرفته، ترکه ی مشتعل (که با آن آتش می افروزند)، اخگر، نیمسوز، اتش پاره، مج، ادم فتنه انگیز
ترجمه آنلاین
آتش نشان
مترادف
demonstrator ، guerrilla ، instigator ، malcontent ، protester ، rabble rouser ، rebel ، revolutionist ، troublemaker