نازپرورده کردن، نوازش کردن، نیم پز کردن، اهسته جوشاندن یا پختن، بادقت زیاد بکاری دست زدن سایر معانی: (در آب گرم ولی نه آب جوش) آب پزکردن، تخم مرغ را آب پز کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستودن، بلند کردن، ارتقاء دادن، اغراق گفتن سایر معانی: extoll بلندکردن
با حروف (وات های) ایتالیک نوشتن، با حروف یکبری یا خوابیده نوشتن