معنی

نازپرورده کردن، نوازش کردن، نیم پز کردن، اهسته جوشاندن یا پختن، بادقت زیاد بکاری دست زدن
سایر معانی: (در آب گرم ولی نه آب جوش) آب پزکردن، تخم مرغ را آب پز کردن

دیکشنری

نوشیدنی
اسم
coddleنازپرورده کردن
فعل
coddle, underdoنیم پز کردن
fondle, coax, coddle, pet, pat, babyنوازش کردن
coddleاهسته جوشاندن یا پختن
coddleبادقت زیاد بکاری دست زدن

ترجمه آنلاین

نوازش کردن

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.