جلا [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] برّاقیت ناشی از کنار هم بودن نواحی تاریک و روشن در سطح شیء
واژههای مصوب فرهنگستان
[نساجی] نخ پشمی پرتاب جلا دار - نخ ابریشمی رنگ شده جلادار بطور طبیعی یا مصنوعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظروف سفالین براق سایر معانی: ظروف و اشیای سفالی براق
جلای الماسی [زمینشناسی] جلای درخشان کانی با ظاهری شبیه به الماس
ستون نرده، ستون کوچک گچ بری شده سایر معانی: هر یک از ستون ها یا میله های عمودی نرده ی پلکان، ستون نرده (از چوب خراطی شده یا گچ یا سنگ)، ستونچه [عمران و معماری] ستون نرده - پایه نرده - میله ن ...
[عمران و معماری] پایه سنگی - نرده سنگی
[ریاضیات] اریبی در نمونه گیری خوشه ای
خوشه [ریاضی] زیرجامعهای از جامعۀ مورد مطالعه
خوشه [زبانشناسی] توالی چند همخوان پیش و پس از واکه یا در میان دو واکه |||متـ . خوشۀ همخوانی consonant cluster, cluster of consonants ...
انبوهش خوشهای [فیزیک] مدلی ریاضی برای فرایند گرد هم آمدن مجموعهذراتی که حرکت کاتورهای دارند
تحلیل خوشهای [آمار] [آمار، ریاضی] شیوهای در تحلیل مسائل چندمتغیرۀ آماری که در آن معیار گروهبندی یا خوشهبندی مجموعهای از اشیا شباهت است|||[باستانشناسی] روش ...
تحلیل خوشهای [ریاضی] [آمار، ریاضی] شیوهای در تحلیل مسائل چندمتغیرۀ آماری که در آن معیار گروهبندی یا خوشهبندی مجموعهای از اشیا شباهت است|||[باستانشناسی] رو ...