تلفات، ضایعات سایر معانی: علوم هوایى : تلفات [حسابداری] زیان ؛ خسارت [نساجی] ضایعات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] تلفات در جریان لایه ای
[برق و الکترونیک] تلفات توان آرمیچر
[برق و الکترونیک] تلفات هسته ای
[حسابداری] سودها یا زیانهای غیر مترقبه
تلفات مواد غذایی [علوم و فنّاوری غذا] مواد هدررفته در مراحل تولید و نگهداری و توزیع و حملونقل و مصرف مواد غذایی
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] ماتریس زیان ها
[عمران و معماری] تلفات تراوش - تلفات نشتی
[برق و الکترونیک] تلفات سوییچینگ اتلاف توان هنگام تغییر وضعیت سوییچ به خصوص ترانزیستور قدرت، از حالت قطع به وصل یا بر عکس .
[عمران و معماری] تلفات کل
[عمران و معماری] تلفات آب
[حسابداری] زیان خالص [برق و الکترونیک] تلف خالص