زیبایی دلخواه، زیبایی آرمانی، خوشگل، زیبای تمام عیار، کمال مطلوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرستیدن، بحد پرستش دوست داشتن، بت ساختن، صنم قرار دادن سایر معانی: تبدیل به بت کردن، بت ساختن (از)، زیاده ستودن، بیش از حد تحسین کردن، (به طور نامعقول) پرستیدن