مربوط، مسلسل، مرتبط، پیوندی، پیوند یافته سایر معانی: پیوند یافته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] طرح بلوکهای متصل
[ریاضیات] نمایش پیوندی
زیربرنامه پیوند یافته
[پلیمر] دارای اتصال عرضی، شبکه ای شده
[پلیمر] پلی اتیلن دارای اتصال عرضی(شبکه ای شده)
[پلیمر] واحدهای دارای اتصال عرضی(شبکه ای شده)
بسپار شبکهای [شیمی] بسپاری که در آن زنجیرههای بسپاری خطی ازطریق پیوندهای شیمیایی اشتراکی بهصورت عرضی به یکدیگر متصل میشوند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[کامپیوتر] لیست پیوندی مضاعف
با پیوند مضاعف
متحد، پیوسته، منسوب سایر معانی: هم پیمان، هم عهد، مربوط، یکپارچه، متفق، آوسته، خویش، هم خانواده، از یک خانواده، وابسته، (با a بزرگ) وابسته به متفقین یا متحدان (به ویژه امریکا و انگلیس) ...
وابسته بودن، تعلق داشتن، مال کسی بودن سایر معانی: (با to) متعلق بودن به، مال کسی یا جایی بودن، عضو بودن، وابسته بودن به، رابطه داشتن با، جزو چیزی بودن [ریاضیات] متعلق بودن، تعلق داشتن ...