چیزهایی که شخص میل دارد و چیزهایی که شخص ازآنهابیزاراست
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کبوتر با کبوتر
ازاوبپرسیدایامیل داردبرودیانه، ازاوبپرسید quot;میل داریدبرویدیانه quot;
نوع، جنس، گونه، اعقاب، اولاد، پروردن، بار اوردن، بدنیا آوردن، پرورش دادن، تربیت کردن، زاییدن، تولید کردن سایر معانی: بچه آوردن (از رحم مانند پستانداران و از تخم مانند پرندگان و غیره)، زادن، ...
قسم، نوع، گونه، انواع سایر معانی: جور، (رده بندی زیست شناسی) گونه، (مهجور) ظاهر، شکل خارجی، نما، (مهجور) رجوع شود به: specie، (منطق) صورت حسیه، صورت محسوس، بشر [علوم دامی] گونه ؛ گروهی از اف ...