[کامپیوتر] کمتر از . [ریاضیات] کوچکتر از
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بار زیر ظرفیت [حملونقل ریلی] باری که مقدار آن کمتر از مقدار لازم برای تکمیل ظرفیت یک واگن است
واژههای مصوب فرهنگستان
فردیناند دولسپس (مهندس فرانسوی و طراح کانال سوئز)
تسبیح 55 دانه ای
حفرۀ بالاترقوهای کوچک [علوم تشریحی] فضای مثلثی بین دو سر جناغی و ترقوهای ماهیچۀ جناغیـ ترقوهایـ پستانکی |||متـ . حفرۀ بالاچنبری کوچک ...
نا محدود، بدون عمر معینی سایر معانی: ابدی، بی پایان، جاودانه، جوان نما، به سن نامشخص، همیشه جوان
[زمین شناسی] زهکشی بی هدف زهکشی بدون سیستمی که به خوبی پیشرفت کرده باشد. مانند زهکشی هایی که در مناطق برفی، انباشت های یخچالی و یا توپوگرافی کارست دیده می شود. [آب و خاک] زهکشی نا مشخص، زهکش ...
افشانۀ فشاری [خوردگی] دستگاهی برای پوششدهی که در آن مادۀ پوششی با فشار زیاد به سر تفنگ رانده میشود و براثر کاهش فشار بهصورت قطرات ریزی از تفنگ خارج میشود ...
بى دست، بى اسلحه
[پلیمر] بدون خاکستر
فاقد احساس ترس و احترام
بی اساس، بی ماخذ سایر معانی: شهر بازل (در کشور سوئیس)، بی پایه، بی جا