قرض دهنده سایر معانی: قر دهنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماشین مخصوص مخلوط کردن سایر معانی: (شخص یا دستگاه) آمیزگر، مخلوط کننده، سرشتگر [شیمی] مخلوط کن [نساجی] مخلوط کن - مخلوط ساز [پلیمر] مخلوط کن
[نساجی] ماشین مخلوط کنی الیاف در قسمت حلاجی و ریسندگی
[کامپیوتر] برنامه تقویمی .
[نساجی] تکمیل مکانیکی برای بخشیدن جلاء به پارچه
[نساجی] کشش بین غلتکهای کالندر و بالش یا بالشچه
[نساجی] کالندر بر جسته [پلیمر] غلتک حکاکی
[عمران و معماری] نسبت رعنایی اولر - نسبت لاغری اولر
[نساجی] کالندر شراینر ( تکمیل مکانیکی )
باریک سایر معانی: نازک و بلند، باریک اندام، قلمی، مقدار کم یا ناچیز، اندک، قلیل، ضعیف، سست، بی پایه، لندوک، بلند وباریک، ظریف [عمران و معماری] باریک - لاغر - نازک و بلند [زمین شناسی] باریک ...
[عمران و معماری] ستون لاغر
[عمران و معماری] عضو نازک تحت فشار