فراموش سایر معانی: اسم مفعول فعل: forget، فراموش کردن، غفلت کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخوش آیند، ناخواسته سایر معانی: ناخوش ایند
برون، بطرف خارج، انطرف، بیرون، بیرون از، از بیرون، بدون، بی سایر معانی: (در) خارج، در بیرون، لا، بی آنکه، بدون اینکه، فاقد