معنی

برون، بطرف خارج، انطرف، بیرون، بیرون از، از بیرون، بدون، بی
سایر معانی: (در) خارج، در بیرون، لا، بی آنکه، بدون اینکه، فاقد

دیکشنری

بدون
قید
out, outside, away, outdoors, without, abroadبیرون
outside, withoutبرون
out, away, without, forthبیرون از
withoutاز بیرون
outwards, outward, withoutبطرف خارج
yonder, there, withoutانطرف
حرف اضافه
without, sans, butبدون
withoutبی

ترجمه آنلاین

بدون

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.