فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب، رزرو کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن، توقیف کردن سایر معانی: (در کتاب های بزرگ) بخشی که خود چند فصل دارد، دستک، دفتر روزانه، موضوع یا مطلب به خصوصی، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رساله، کتابچه، جزوه، دفترچه، کتاب کوچک سایر معانی: دفترچه، کتابچه [نساجی] جزوه
نوعی دریچۀ برسازهای و مکانیکی قلب که دو نیمدایره آن را باز و بسته میکنند [پیوند]
واژههای مصوب فرهنگستان