وکالت دادگستری، شغل قضایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوفسطایی سایر معانی: (آمریکا - عامیانه) وکیل دادگستری زرنگ و پشت هم انداز
(عامیانه) ملوان ستیزگر، ملاح جنجال دوست
مشاور، رایزن، راهنما، رهنمون سایر معانی: رایزن، مشاور، راهنما، رهنمون [نساجی] مشاور
عامل، نماینده، مامور، وکیل، گماشته، پیشکار سایر معانی: کارگزار، امین، کنشگر، دستار، کارمند دولت، عضو سازمان دولتی، آژان، (شیمی) عامل، سازه، موجب، باعث، (عامیانه) فروشنده ی سیار، به عنوان نما ...
مدافع، وکیل مدافع، وکیل دعاوی، وکیل مشاور سایر معانی: (انگلیس - وکیلی که حق حضور در دادگاه و دفاع را دارد - مقایسه شود با: solicitor) وکیل مدافع، وکیل قانونی (امریکا: lawyer)
دغل کار سایر معانی: (امریکا - خودمانی) بی وجدان (به ویژه وکیل دادگستری)، بی مرام، گوشبر، کسیکه در قانون وسیاست فاقد اصول اخلاقی است، بی همه چیز، دغل کاری کردن
مشاور، وکیل سایر معانی: درخواست کننده ی کمک یا اعانه و غیره، مشتری جوینده، (حقوق - انگلیس) مشاور حقوقی (که از barrister پایین تر است)، کسی که اسناد ومدارک عرضحال را تهیه میکند [حقوق] وکیل (ک ...