قاه قاه خنده، قهقهه، خنده بلند وپر سر وصدا سایر معانی: (خنده ی بلند و معمولا استهزا آمیز) قاه قاه، قهقهه، خرخنده، قاه قاه خنده، خنده بلند وپر سر وصدا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادمکشی، قتل نفس سایر معانی: آدم کشی، قتل (به ویژه غیر عمدی)
حمله، یورش سایر معانی: حمله ی بی امان، یورش سخت یا پی در پی، تاخت و تاز، ترکتازی
[نساجی] تیغه تمیز کننده
تجاوز، حمله (بدون مجوز و برخلاف تعهدات)، برتاخت، برتازش، یورش، پیشدستی (در حمله)، تهاجم، (روان شناسی) پرخاشگری، ستیزه جویی، خشونت، تعدی، تخطی، تعر، اغازپرخاش، درازدستی، بنیادجنگ [بهداشت] پر ...
تفننی سایر معانی: سرگرم کننده، مفرح، تفریح آور، خنده آور، مسرت بخش، فرحبش، تفریح دهنده
نا بودی سایر معانی: نابودی [شیمی] نابودی [ریاضیات] صفر سازی، باطل سازی، فنا، نیستی
یورش، حمله
کشتن، سربه سر کردن، ترور کردن، بقتل رساندن سایر معانی: (معمولا در مورد قتل های سیاسی) کشتن، به قتل رساندن، هتک آبرو کردن، آبرو ریزی کردن، تهمت زدن
تیمارستان سایر معانی: (در کشتی) پوشش یا سایبان روی دریچه ی کف عرشه ی کشتی، نوانخانه دیوانگان
خندیدن، پیش خود خندیدن، بادهان بسته خندیدن سایر معانی: هرهر خندیدن، خنده ی نخودی کردن، آرام خندیدن
نویسنده نمایش های خنده دار سایر معانی: هنر پیشه ی نقش های مضحک، هنر پیشه ی کمدی (شادمایش)، کمدین، بازیگر خنده آور، (عامیانه) شوخ، لوده، نوینسده نمایش های خنده دار، هنرپیشه نمایش های خنده دار ...