(این سیاست: مخالفت با حکومت روحانیون و هوادار محدود کردن حکومت به اشخاص غیرروحانی) غیرروحانی گرایی، ناکشیش گرایی، غیر روحانی بودن، غیر معمم بودن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناویژه کار، شخص غیر روحانی، شخص عامی، شخص غیر وارد، خارج از حرفه یا فن خاصی سایر معانی: آدم غیر روحانی یا غیر معمم (در برابر: روحانی یا کشیش clergy)، غیر کشیش، غیر آخوند، غیر متخصص، غیر حرفه ...
شیر، شیره گیاهی، دوشیدن، شیره کشیدن از سایر معانی: شیره ی سپید رنگ، هر آبگونه ی شیر مانند، امولسیون، عصاره، گیاشیر، ریچار، (شیر) دوشیدن، (جانوران) شیردادن، (غیر منصفانه) بهره گیری کردن، درکش ...